تندیس عارف قزوینی
در سال ۱۳۱۶ ه.ق به تهران آمد و چون صدای خوشی داشت تندیس عارف قزوینی گروه یادمان
با شاهزادگان قاجار آشنا شد و مظفرالدین شاه خواست او را در ردیف فراش خلوتها درآورد، اما عارف به قزوین بازگشت.
در سال ۱۳۲۳ در زمان آغاز ۲۳ سالگی عارف زمزمه مشروطیت بلند گشته بود،
عارف نیز با غزلهای خود به موفقیت مشروطیت کمک کرد.
در سال ۱۳۳۵ یکی از دوستان عارف به نام «عبدالرحیم خان» خودکشی کرد
و عارف بر اثر این به جنون مبتلا شد و نظام السلطنه مافی او را برای مداوا به بغداد برد.
پس از چندی با شروع جنگ جهانی اول همراه نظام السلطنه به استانبولرفت.
ایرج میرزا شاعر طنز سرای معروف، منظومه عارفنامه را در هجو وی سرود.
وی در سال ۱۳۳۷ ه.ق به تهران بازگشت و کنسرت با شکوهی ترتیب داد.
در هنگام مرگِ کلنل محمد تقی خان پسیان در سال ۱۳۴۰ ه.ق در تشییع جنازهٔ او شرکت نمود و
به مسببین این حادثه ناسزا گفت. هنگامی که خواستند سر کلنل را روی توپ بگذارند، عارف فریاد برآورد:
این سر که نشان سرپرستی است | امروز رها ز قید هستی است | |
با دیدهٔ عبرتش ببینید | کاین عاقبت وطنپرستی است |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.