شیرین در ابتدای سلطنت خسرو با وی ازدواج کرد و با اینکه مقامی پایینتر از شاهدخت مریم دختر موریس (امپراتور) روم که همسر نخست خسرو بود داشت اما از جهت علاقه وافری که خسرو به وی ابراز میکرد نفوذش در خسرو بیاندازه بود.ثعالبی گوید:خسرو در ایام ولیعهدی به عشق شیرین گرفتار بود و با او رابطه داشت تا آنکه به آشوب بهرام چوبین گرفتار گشت و مدتی شیرین را از یاد برد اما بعد از اینکه تخت شاهی را پس گرفت وی را بلافاصله به زنی گرفت و همه جان و دل به او سپرد و او را چون مردمک چشم عزیز میداشت؛ بزرگان را این ازدواج ناخشنود آمد چرا که عقیده داشتند شیرین که دوشیزه و باکره بود خود را بدون نکاح در اختیار خسرو نهاده بود و با او عشق میباخت و چنین زنی در خور شان ازدواج با پادشاه نیست اما خسرو گفت که او بخاطر من بدنام گشته و حالا که با ما ازدواج کرده چون جام زرینی پاک و پاکیزه گشته است و بزرگان سخن وی را تایید کردند فردوسی نیز این سخنان را درشاهنامه به زیبایی تمام به نظم درآورده است. شیرین مادر ۴ یا ۵ تن از پسران خسروپرویز به نامهای شهریار، مردانشاه، نستور، فرود و احتمالافرخزاد خسرو پنجم بود؛ همچنین آمدهاست که شیرین در ابتدا باردار نمیشد. پزشکی رومی بنام گابریل رئیس پزشکان دربار خسرو پرویز، موفق به درمان او شده و شیرین فرزندی یافت که او را مردانشاه نامیدند و سپس فرزندان دیگری زایید. از آن پس مرتبه و مقام گابریل، در نزد خسرو، بسیار بالاتر رفت.گابریل، ابتدا کیش نسطوری داشت و سپس مسیحی یعقوبی شده و بشدت از این فرقه حمایت میکرد. شیرین نیز تابع عقیده یعقوبی شد و این فرقه در دربار بجای فرقه نسطوری تسلط پیدا کرد.
شیرین از حیث زیبایی
مورخان او را از زیباترین زنان تاریخ نام برده اند که آوازه زیباییش در همه جا گسترده بود. ثعالبی در باب او گوید((…و شیرین که گلستان زیبایی و ماهپاره ای بود که مانند او در خوبروئی و برازندگی دیده نشده است)) پرستارانش گواهی میدهند که از زمان هوشنگ به این سو، یعنی ازآغاز خلقت، ماهرویی چون او «بر تخت ناز» ننشسته است.. بلعمی گوید: تمام روم و ترک را گشتن و نیافتند از وی نیکوتر و خوشخوی تر؛ این زن همان بود که فرهاد سپهبد فریفته آن شد و خسرو چون گناهی برای کشتن وی پیدا نکرد او را به کندن کوه بیستون گماشت تا جان سپرد.ایرانیان می گفتند برای پرویز سه چیز است که برای هیچ یک از شاهان قبل و بعد نبوده و نخواهد بود : اسب وی شبدیز , زن ماهروی وی شیرین , و خنیاگر وی باربد و شیرین را از عجایب دربار خسرو نام برده اند که از حیث زیبایی سرآمد تمام زنان جهان بود . در کتاب مجمل التواریخ و القصص آمده است : ((…و شیرین که تا جهان بود کس به زیبایی او صورت نشان نداده است)) . ابوبکر الخوارزمی گوید: ((از کثرت زیبایی هر بار که ظاهر میشود یادآوری میکند که طلوع آفتاب گستاخی است. با وجود گذشتن سنوات جوانی بر زیباییش روز به روز می افزاید همچنان که شراب هر چه کهنه تر شود مطبوع تر است)).فردوسی گوید که پرویز جز شیرین هیچکدام از دختران بزرگان و شاهان را نمیپسندید:
پسندش نبودی جز او در جهان | ز خوبان و از دختران شهان |
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.