امامقلی خان، فرزند اللهوردی خان گرجی و دومین شخص از خاندان اوندیلادزه بود که بعد از مرگ پدر به فرمانروایی فارس و کهگیلویه رسید و بعدها لار، هرمز، بحرین، شمیل، میناب،گلپایگان، تویسرکان، محلات و بعضی از ولایتهای خوزستان مانند هویزه و دورق جزو قلمرو فرمانروایی وی قرار گرفت و منطقهای وسیع از قمشه تا سواحل دریای عمان حکومت یافت.
شاه عباس، امامقلی خان را بسیار دوست میداشت و در سفر و حضر به خیمه یا خانهٔ او میرفت و ساعتها با وی به عیش و عشرت میپرداخت و گاه بعضی از سران کشور و میهمانان و سفرای خارجی را به خانهٔ وی میبرد.
«در مجالس میهمانی شاه، امامقلی خان همیشه بالادست سایر حکام و بزرگان ایران و در کنار شخص شاه مینشست و چون مردی فربه و درشت استخوان و موقر بود و در مجالس میهمانی نیز بر خلاف شاه لباسهای فاخر و زربافت میپوشید، شاه عباس در کنار او بسیار کوچک و حقیر مینمود. قدرت او در فارس و قلمرو حکومتش نیز به حدی بود که مردم آن ولایات احکام او را بیش از احکام شاهی محترم میشمردند و چون شاه عباس از آغاز حکومت وی به فارس نرفته بود، مردم فارس امامقلی خان را پادشاه واقعی خود میدانستند، به همین سبب گاه برخی از احکام شاهی در فارس اجرا نمیشد. از آن جمله چون در ماه رمضان ۱۰۲۹ هجری شاه عباس شرابخواری را در سراسر ایران ممنوع کرد، با آنکه مجازات میخوار و میفروش اعدام بود، مردم فارس به این حکم وقعی نگذاشتند و از رونق بازار شرابخواری در قلمرو امامقلی خان کاسته نشد».
امامقلی خان با آنکه در فارس صاحباختیار مطلق بود و مانند پادشاه مستقلی حکومت میکرد، هیچگاه از اطاعت شاه عباس سرپیچی نکرد و همیشه برای اجرای دستورهای وی آماده بود. شاه نیز به خان اطمینان کامل داشت و او را از سرداران و بزرگان ایران محترمتر و عزیزتر میداشت. در جنگهای ایران و عثمانی همیشه امامقلی خان با سپاهش در رکاب شاه حاضر بود و دقیقهای از خدمتگزاری واجرای اوامر شاه خودداری نمیکرد. اطمینان و اعتماد شاه به این سردار فداکار بدان پایه بود که در دوران حکومت وی هرگز به فارس نرفت و امامقلی خان را در ادارهٔ قلمروش کاملاً آزاد و بیرقیب گذاشت.
«امامقلی خان زیاده از حد متمول بود. همه کس او را دوست میداشت و از او احترام میکردند، نخبه سرباز دلیر قشون ایران در زیر فرمان او بودند. به علاوه دستگاه و تجمل او بسیار عالی و مخارج او تقریباً با مخارج شاه برابری میکرد، چنانکه روزی شاه عباس در حال انس و یگانگی گفت: میل دارم تا تو روزی یک محمودی (یک عباسی) از من کمتر خرج کنی تا تفاوتی میان شاه و یک نفر خان باشد. صفات حسنهٔ امامقلی و همت و سخاوت او محبت قلبی تمام مردم ایران را به طرف او جلب کرده بود زیرا خدمت سپاهیان را به بهترین وجه پاداش میداد و اهل علم و ادب را تشویق و ترویج میکرد».خود وی نیز علاقهٔ فراوانی به مسائل فرهنگی داشت. چنانکه یکی از کشیشان کرملیت در سال ۱۶۲۳ م طی نامهای به رم اطلاع میدهد که خان فارس از وی تقاضای آثار افلاطون و ارسطو به زبان یونانی و لاتین و همچنین فرهنگ عربی لاتینی و ترجمهٔ عربی انجیل را خواسته است تا از رم برایش تهیه نمایند.»
وی توانگرترین حکام ایران بود و هر ساله هدایای فراوانی از نقد و جنس برای شاه عباس میفرستاد.او بهآباد کردن فارس علاقهٔ وافری داشت. در شیراز مدرسهای برای تربیت جوانان ساخت و در مسیر اصفهان به شیراز جادهها، پلها و کاروانسراهای زیاد و حیرتانگیزی ساخت.
امامقلی خان که پدر و مادر و همسرش گرجی بودند، به گرجستان علاقهٔ وافری داشت و با اینکه در اکثر لشکرکشیهای دوران شاه عباس نقشی مهم داشت، اما در حملات شاه عباس به گرجستان به بهانهٔ کسالت شرکت نمیکرد.او به کتوان (مادر تیموراز اول حاکم کاختی) که (به علت رد درخواست شاه عباس مبنی بر ازدواج با وی) در شیراز زندانی بود، محبت زیادی میکرد و با آنان رفتاری که در شأن شاهزادگان است را داشت. او به اقتدار و تسلط پرتغالیان که از زمان شاه اسماعیل اول در هرمز برقرار شده بود، پایان داد. تا زمان حیات شاه عباس وی مورد اعتماد و محبوب بود، اما از بخت بد امامقلی خان، شاه صفی به اندازهٔ شاه عباس عاقل نبود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.